مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان

از بزرگواران مداح خواهش میکنم این شعررو جایی بخوانندکه حقّش ادا شه

 

ای حضرت حوریه ای روح معانی

ای خاستگاه جلوه های لن ترانی

حالا نمی شدباز پیش ما بمانی ؟

ما را مبّرا کن از این دل نا گرانی

 

برخیز وبراهل جهان پیغمبری کن

برعالم وآدم دوباره سروری کن

 

امروز در دستان خودجارو گرفتی

دیروز حتی از علی هم رو گرفتی

امروز با شانه خم از گیسو گرفتی

دیروز خون لخته از پهلو گرفتی

 

نان می پزی امّا دلم خوش نیست خانم

جان دادنت شایع شده در بین مردم

 

دیشب که خوابیدی تورا افسرده دیدم

گلبرگ هایت راخم وپژمرده دیدم

رنگ کبودی که به رویت خورده دیدم

کابوس می دیدی توراآزرده دیدم

 

این قصه ی تنهایی ات در کوچه ها چیست؟

گفتی نزن من باردارم ماجرا چیست؟

 

شهرمدینه زندگیمان را نظر زد

گرگ سقیفه ناگهان از کوچه سرزد

زهرا دم در رفت واو محکم به در زد

زهرای من را پیش چشم چل نفر زد

 

اهل مدینه عاقبت چه بد شدند آه

باپا ز روی همسر من رد شدند آه

 

پشت درماتمکده اخگر که پیچید

عمامه دور گردن حیدر که پیچید

پشت وتو دائم چادر ومعجر که پیچید

سوی ضریح پیکر تو در که پیچید

 

مسمار بین سینه ات جاباز کرد و

رفت وبه سرعت محسنت را ناز کرد و

 

هربارمیگفتی نزن یا مشت خوردی

یا پشت دستی با چهار انگشت خوردی

شلاق از پیش ولگد از پشت خوردی

این ضربه هایی که به قصد کشت خوردی...

 

...من خورده بودم زودتر افتاده بودم

زیر دری که سوخته جان داده بودم

 

حق نگذرد از قنفذ وجرم گزافش

دیدم که در کوچه چه جوری با غلافش

زد روی آرنج تو با آن انعطافش

پاداش هم میگیرد از کار خلافش

 

دربین آن کوچه چه کاری داددستت

از قسمت پهنا زد وافتاد دستت

 

باید نخ وسوزن بگیری پر بدوزی

یک پیرهن با چند تا معجر بدوزی

پیراهنی ایمن زیک لشکر بدوزی

زیر گلو را بلکه محکم تر بدوزی

 

شاید که روی این یقه خنجر نیامد

شاید ته گودال از تن در نیامد

 

وقتی حسینت تشنه لب افتاده باشد

درچنگ یک مرد عرب افتاده باشد

ای کاش قتل او به شب افتاده باشد

یاجای صورت به عقب افتاده باشد

 

اینگونه نه از پشت گردن خون می آید

نه؛پیرهن ازپیکرش بیرون می آید

 

روزی زفرق دخترت مو می کشند و

از دست دختر ها النگو می کشند و

الواط ها در خیمه چاقو می کشند و

ناموس زهرا را به هرسو می کشند و

 

حسین قربانچه

بی تو این شب، شبِ غم بار مرا می بیند

درد، این درد چه بسیار مرا می بیند

جز تو یک شهر دلِ آزار مرا می بیند

چشمت انگار که این بار مرا می بیند

ولی انگار نه انگار مرا می بیند

 

بازکن پلک که از خانه خجالت نکشم

بی تو از آه یتیمانه خجالت نکشم

شانه ای زن که از این شانه خجالب نکشم

تو و پیراهن مردانه خجالت نکشم

چشم بی جان تو ای یار مرا می بیند

 

زحمتِ دخترِ تب کرده تو را خوب نکرد

اشکش افسوس که سر دردِ تو را خوب نکرد

روی نیلی شده ي زرد تو را خوب نکرد

زخم های جگر مرد تو را خوب نکرد

چه کنم دخترکت زار مرا می بیند

 

با که گویم تن بیمار چرا خونین است

سنگ غلست، در و دیوار چرا خونین است

باز می شویم و هر بار چرا خونین است

انحنای نوک مسمار چرا خونین است

وای از آن میخ که خون بار مرا می بیند

 

قاتلت گفت که دشمن شکنش را کشتیم

خوب شد پای علی سینه زنش را کشتیم

نه فقط فاطمه با او حسنش را کشتیم

می زند داد به لبخند زنش را کشتیم

تاکه در مسجد و بازار مرا می بیند

 

آه از آن روز که کارم به تماشا افتاد

رد پایی به روی چادرت آنجا افتاد

من زمین خوردم و بانوی من از پا افتاد

ضربه ای آمد و بر بازوی تو جا افتاد

باز این روضه ي دشوار مرا می بیند

 

قنفذ از راه از آن لحظه که آمد می زد

تازه می کرد نفس را و مجدد می زد

وای از دست مغیره چقدر بد می زد

جای هر کس که در آن روز نمیزد می زد

باز با خنده در انظار مرا می بیند

 

می روی زخمی و زخم ِدل من باقی ماند

راز ِسر بسته یِ چشمانِ حسن باقی ماند

کفنت می کنم اما دو کفن باقی ماند

کهنه پیراهن و یك پاره بدن باقی ماند

پسرت بي سر و دستار مرا ميبيند

 

ترسم اين است بريزند بدنش را بكِشند

جلوي دختر ِ من پيرهنش را بكِشند

نيزه ها نقشه ي برهم زدنش را بكِشند

دارد آن چشمه ي ديدار مرا ميبيند

حسن لطفي

 

ادامه اشعار در ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...

ننگ برشیعه بودن من اگر

مجلس روضه را به پا نکنم

روزی فاطمه حرامم باد

اگر این عید را عزا نکنم


ادامه اشعار در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

این روزها دیگر کسی یادشما نیست

دیگرکسی ذکر لبش آقا بیا نیست


ترسم عزای مادرت آید ولیکن

گویند نوروز است هنگام عزا نیست


ادامه اشعار در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مناجات اميرالمومنين(م نتظران ظهور) و آدرس monajat1385.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان